وقتی سروش بهر وطن غصه می خورد!
وقتی سروش بهر وطن غصه می خورد!
بعضی ها وقتی خودشان را
زیادی بزرگ می
بنند و خیال می کنند برای خودشان
کسی هستند! همه رادچار
دردسر می کنند
و اول از همه نیز خودشان را،.
نمونه بارز این افراد، فردی
بهنام
عبدالکریم سروش است
او که ادعای روشنفکری داشته و سابقه همراهی
ظاهری با برخی اقدامات
انقلابی اواخر دهه 50 و اوائل دهه 60
را در کارنامه خود دارد، بی هیچ شک
و شبهه ای، تنها یک مجسمه توخالی از بلاهت و دلقکی با درجه کار بسیار
ضعیف در جهان سیاست است.
سروش که برخلاف ادعای خود و ابراز
فضائل و کرامات! گوناگون از خویش،
همواره ترسی غریب از مناظره با دیگر
فعالان عرصه سیاست دارد، اقدامات
مذبوحانه ای انجام داده و می دهد که
خود را در حد و اندازه های یک
تئوریسین! و بنا کننده ایدئولوژی مطرح
نماید.
همگان به خاطر دارند که او چند سال
قبل، معصومیت پیامبر اسلام(صلی الله و
علیه و آله و سلم) و اصالت قرآن را
زیر سوال برد.
جالب اینجاست که او با دادن چنین گاف
های عظیم! و ویرانگری، سعی دارد تا
خود را به عنوان پایه گذار دینداری
مدرن! به خلق الله قالب کند.
البته معلوم نیست که این تئوریسین
خودخوانده چرا و به کدام دلیل گاه و
بیگاه ازکوره دررفته و میان سخنان خود
اقدام به فحاشی و اهانت به صغیر و
کبیر می کند!
دشمنی او با ولایت فقیه و کینه ورزی
هایش نسبت به امام خامنه ای نیز،
عاملی است که د رنامه تابستان 88 او
در حمایت ا زجریان فتنه، بروز و ظهور
.یافت
او که ترس فراوانی از فراموش شدن
دارد، بار دیگر و در اوائل خرداد 89
اقدام به نامه نگاری مجدد کرده و این
بار خطاب به علمای قم (البته علمائی
که نامی از آنها برده نشده است!) و
ضمن اهانت به مرجع شجاع و مردمی، حضرت
آیت الله نوری همدانی، اقدام به بیان
پیشنهادی مضحک کرده و خواهان هجرت
علمای قم د راعتراض به جمهوری اسلامی
شده و به مقصد شهر نجف شده است!
اینکه چرا سروش خواهان این عمل و هجرت
علمای شیعه به نجف و قرار گرفتن
زیر چشمان جاسوسان انگستان شده است،
خود یک مقاله مفصل و مجزا را طلب می
کند اما جالب اینجاست که خود او با
چنان آب و تاب و شور و هیجانی اقدام
به نامه نگاری کرده است که گوئی
(خدای ناکرده) صاحب ولایت بر مراجع معظم
تقلید است.
در نهایت امر نیز د رباره سروش، هیچ
نمی توان گفت مگر آنکه هم خوانی سخنان
سروش با سیاست های انگلستان و آمریکا،
نه تصادفی است و نه حساب نشده.
هر چند که امید چندانی به بهبود اوضاع
فکری و عقیدتی جناب سروش نمی رود
اما امید است که با انتشار چنین نامه
هائی، فریب خورده های اندکی ه هنوز
او را بت روشنفکری می دانند، به
نادرست بودن تفکرات خویش پی برده و راه
صلاح و رستگاری را در پیش بگیرند.

