مردی با عبای روشنفکری
مردی که پیشتاز بود بر تمام متفکرین و مدعیان روشنفکری. مدعیانی که روشنفکری را در لباس و نحوه صحبت نمودن و بکار بردن الفاظ لاتین خلاصه می کردند و بس. اما مفتح برگی تازه از کتاب روشنفکری را ورق زد. پیشی گرفت از تمام مدعیان روشنفکری. کسب تحصیلات تکمیلی و مدرک دکترای فلسفه در کنار تحصیلات حوزوی نشان از علاقه این فرد به کسب علم و تحصیل داشت. اواخر سال 1340 با نگارش مقاله ای با عنوان «وجدت مسجد و دانشگاه» که در نشریه مکتب اسلام قم به چاپ رسید، اولین گام را برای وحدت برداشت.
مفتح با سرپرستی دانشکده الهیات قدم های موثرتری را در رابطه با وحدت فیضیه و دانشگاه برداشت. همزمان با سالگرد شهادت آيت الله حاج سيدمصطفي خميني اقدام به تشكيل سمينار وحدت حوزه و دانشگاه در دانشكده الهيات نمود كه اين اولين سميناري بود كه تحت اين عنوان برگزار مي شد. او حرفی تازه برای دانشجویان داشت. تفکری نو و تازه در شاهرگ دانشجویان تزریق کرد. مفتح را می توان نماد تفکر انقلابی پویا نامید و از او بعنوان پرچمدار این قشر یاد کرد.
در 27 آذر سال 1358 در حیات خلوت دانشکده الهیات توسط منافقین به شدت زخمی شد. معالجات نیز بی نتیجه ماند و اینگونه بود که منافققین به گمان باطل خود با دفن پرچمدار وحدت حوزه و دانشگاه می توانستند شکافی عمیق بین این دو مرجع علمی و دینی کشور بوجود آورند.
اما با گذشت زمان به همگان اثبات گردید تفکری که مفتح در جمهوری اسلامی با عنوان «وحدت حوزه و دانشگاه» معرفی کرد، نه تنها با شهادت او به فراموشی سپرده نشد بلکه خون رنگین او توانست این درخت نوپا را آبیاری کند و نظاره گر ثمره اش در بین نسل سوم انقلاب در اتفاقات فتنه88 باشد.
فتنه 88 و خروش جوانان ایرانی اعم از دانشجو و طلبه، در روز 9 دی نشان از تفکری داشت که محمد مفتح سی و دو سال قبل در مجامع علمی آغاز کرده بود.
بزرگی و صلابت مردانی چون مفتح زمانی خودنمایی می کند که در زمان شهادت نیز حضورشان حس می شود، تفکراتشان حس می شود و نسل های بعد، از ثمره درختی که با خون این مردان بزرگ آبیاری شده است، سالیان سال بهره می جویند.



