این بار جدی بخوانید!!

 اول برای دفاع از اعتقادات و آب و خاک رفتند ولی در پایان جنگ هدف آنها تبدیل شد به دفاع از ناموس ( نقل قول از همسر شهید همت). آن ها رفتند اما هیچکدام فکر نمی کردند فقط سی سال زمان کافی باشد برای زیر سوال بردن هدفشان . و روزی از طرف عزیزانشان عقاید آن ها را وابسته کنند به آنچه که بر خلاف رنگ مقدس و توجیهات به ظاهر قانع کننده ش، پشت پایی است به  کل کار آن ها . از نیت تا شهادت . محاکمه نمی کنیم آدم ها را. نه جایگاهش را داریم و نه کار ماست اما یادآوری مختصری شاید بد نباشد. برای خانواده هایی که  اصل را ته دلشان می دانند.
خانم باکری! یادتان که نرفته ،مگر شما هرسال همین وقت به دیدن آقایان موسوی و کروبی نمی رفتید؟ هیچ با خودتان فکر کرده اید چه شد که امسال یکباره همه چیز بهم ریخت؟ مگر چه فرقی با سال های گذشته داشت؟ اگر اختلافی بود که تا قبل از این ماجرا بروز کرده بود. نه؟ 
خانم باکری! همسر شهید وقتی مجدد ازدواج می کند هنوز به شهیدش وابسته است، اما به نظر شما اینکه صاحب چه عقیده و دیدگاهی را برای همراهی و ادامه زندگیش انتخاب می کند نشانه رای و عقیده او – و شاید هم تغییرعقیده قبلی اش -  نیست؟ کسی نمی تواند عنوان " خانم باکری" را از شما بگیرد اما آیا این کمترین حق هواخواهان همسر شما – و سایر شهیدان-  نیست که  معترض باشند به سوء استفاده از نام آن ها. آن هم در شرایطی که خود آنها نیستند تا جلوی استفاده ابزاری از نام خود را بگیرند. و تنها گواه آن ها وصیتنامه هاییست که انگار این روزها تمام فعل هایش معکوس خوانده می شوند. " یقین بدانید تنها اعمال شما كه مورد رضایت خداوند متعال قرار خواهد گرفت اعمالی است كه تحت ولایت الهی و رسولش و امامش باشد بنابراین در هر زمان و هر موقعیت همت به اعمالی بگمارید كه مورد تائید رهبری و امامت باشد ( وصیتنامه شهید حمید باکری )".
خانم باکری! دخترتان می گوید که " در این سال ها شهدا را تبدیل به چوبی کرده اند و بر سر  مردم کوبیده اند"( مصاحبه کتاب نیوز با آسیه باکری 6/7/1388). خود شما چه؟ خود شما شهیدتان را چوبی نکردید تا  بر سر مخالفان خود و در حمایت از سران فتنه! بر سر مردم بزنید؟ هیچ حواستان به وصیت نامه همسرتان هست: " قدراین انقلاب اسلامی را بدانید و مدام در جهت تحكیم مبانی جمهوری اسلامی كوشا باشید و زندگی خودرا صرف تحكیم! پایه های این جمهوری قرار دهید ( وصیتنامه شهید حمید باکری)" .

 خانم بدیهیان! یادتان هست که همسر شهید همت بودن را سخت دانستید  و در تشریح خاطرات همسرتان، تاکید کردید که او خود را قیم انقلاب نمی‎دانست ( مصاحبه با خبر آنلاین 2/3/ 89). حالا چه شده است که شما در پشت سایه شهید همت، خود را قیم انقلاب می بینید! همسر شهید همت! حرفهایتان را که فراموش نکرده اید نه؟ " من به یکی از بچه‌ها که از نظر سیاسی تفکرات متفاوتی با من داشت گفتم زمانی مشکل ما با برخی افراد مشکل سیاسی بود، کنار گذاشتیم و گفتیم مردم را از نظر سیاسی شقه شقه نکنیم و گذشتیم و در خانه من بر روی بسیاری افراد با تفکرات سیاسی مختلف باز بود.( مصاحبه با خبر آنلاین 2/3/89)". امروز شما را چه شده خانم بدیهیان؟ آیا امروز شقه شقه کردن مردم به خاطر سیاست را یک ارزش می دانید؟ آن هم با کمک این اسامی ارزشمند؟!
آسیه خانم، آقا احسان،آقا مهدی و ...از چه کسی بی توجهی دیده اید که این چنین دلتان پر است؟ مگر طرف حساب شما کسی غیر از رهبرمان است که سرزده به خانه شهدا می رود؟ گیرم که از بی توجهی زیردستان دلتان گرفته، چه ارتباطی دارد به طرفداری از آدم هایی که اصل شعارشان " مرگ بر ولایت فقیه" است؟ اصلا مگر نه اینکه طرفداری از آن ها زیر سوال بردن تمامی ارزش های پدرانتان است که با فرمان همین " ولی فقیه"  جانشان را کف دستشان گذاشتند و عشق همسر و فرزندانشان را ته دلشان پنهان کردند تا چشمشان به آن نیفتد و گام هاشان سست نشود. این عین عبارت خودت بود آسیه خانم : "در حالی که پدر من، در عین حال که عاشق همسر و فرزندانش بوده است برای ادامه‌ی راه امام به شهادت رسید." و فقط خود تویی که ارزش آن را می فهمی. تویی که این همه سال با وجود مشکلات سرت را بالا می‌گرفتی و با غرور می گفتی "من دختر باکری هستم و  پدرم به شهادت رسیده که وضعیت‌مان بهتر شود"( مصاحبه کتاب نیوز با آسیه باکری 6/7/1388).
 راستش را بخواهید نه کسانی که 30 سال چه خوب و چه بد برای این انقلاب زحمت کشیده‌اند، یک شبه ضدانقلاب می‌شوند ( نقل قول از آسیه باکری)  و نه فرزندانشان می شوند پسر نوح ( نقل قول از مهدی همت). تمام این ها چیزی جز کلمات نیستند. ماجرا وقتی اهمیت پیدا می کند که پای خرید و فروش به میان بیاد. فروختن نام برای خریدن ...واقعا برای خریدن چه؟ هرچه هست حواستان باشد که این روزها کلاه های رنگی در بازار فراوانند.

حرف آخرخداوند تبارك و تعالي در آيه نهم از سوره مباركه تحريم مي فرمايد :!؟